جابجایی مفهوم و مصداق در هم ارزی
یکی از رخدادهایی که در ترجمه میتوان با آن مواجه شد، جابجایی میان مفهوم و مصداق در انتقال از زبان مبدأ به زبان مقصد است؛ در حالی که متن مبدأ از یک مفهوم کلی سخن میگوید، متن مقصد آن را به مصداقی از
نویسنده: احمد پاکتچی
یکی از رخدادهایی که در ترجمه میتوان با آن مواجه شد، جابجایی میان مفهوم و مصداق در انتقال از زبان مبدأ به زبان مقصد است؛ در حالی که متن مبدأ از یک مفهوم کلی سخن میگوید، متن مقصد آن را به مصداقی از مصادیق آن مفهوم اختصاص داده است. رفتن به سمت تعیین مصداق - البته با توضیحاتی درباره چرایی و چگونگی این مصداق یابی - رفتاری است که در فرآیند تفسیر کاملاً معمول و متداول است، اما در ترجمه که مجال سخن از آن چراییها و چگونگیها نیست، گرایش به مصداق به جای انتقال مفهوم، میتوان نوعی خروج از تعهد به متن و روی آوردن به ترجمه آزاد و تفسیری باشد. به عنوان نمونه، میتوان جابجایی میان مفهوم و مصداق را در آیه زیر دنبال کرد که میفرماید:
(وَ قُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ) (بقره / 35)
با وجود آنکه اغلب مترجمان، شجرهی در این آیه را به درخت ترجمه کردند، یعنی ترجمه مفهوم به مفهوم ارائه دادهاند، در مواردی محدود از ترجمهها عدول به مصداق دیده میشود. از جمله باید به ترجمه ناشناس از قرن دهم اشاره کرد که در ترجمهای آمیخته با تفسیر ضمن یاد کرد از مفهوم درخت به بیان مصادیق آن هم پرداخته است:
ترجمه قرن دهم: و گفتیم که ای آدم آرام گیر و میباش تو و جفت تو حوّاء در بهشت و میخورید از ثمار آن بهشت فراخ بیتنگی هر جایی که خواهید و نزدیک مشوید این درخت تاک را یا گندم پس باشید و گردید از جمله ستمکاران.
اما فراتر باید به برخی از ترجمههای فارسی اشاره کرد که یا مانند خواجوی به کلی از مفهوم درخت چشم پوشیده و صرفاً به ذکر مصداق بسنده کردهاند، یا مانند یاسری و سراج از ترکیب اضافی درخت گندم استفاده کردهاند:
خواجوی: و آدم را گفتیم تو و همسرت در این بهشت بیارامید و از هر چه که خواستید بفراخی بخورید و از این گندم مخورید که از ستمکاران [بخویش] خواهید بود. نزد برخی از مذاهب که مانند قول مشهور امامیه، قائل به نجاست اهل کتاب هستند، فراتر از مسئله ذبح، طیف وسیعی از خوراکیها که با مباشرت دست فراهم میشوند، به سبب متنجس بودن، نمیتوانند حلال باشند و از همین رو در تفاسیر شیعه، روایتی وجود دارد مبنی بر این که آن طعام اهل کتاب که بر مسلمانان حلال شمرده شده، گندم و اقسام دیگر از حبوبات است و این حلیت قابل تعمیم به اقسام دیگر خوراک نیست. یاسری: و گفتیم: ای آدم! تو و زنت (حواء) در بهشت بمانید و بخورید از اطعمه بهشت رایگان و بیزحمت هر جای بهشت که میخواهید بروید و هر چه میخواهید بخورید ولی نزدیک مشوید به این درخت گندم که اگر نزدیک این درخت رفتید و خوردید از ستمکاران به نفس خود باشید.
(الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعَامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَ لاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ) (مائده /5)
در این بخش از آیه که درباره طعام اهل کتاب و حلال بودن آن بر مسلمانان سخن گفته میشود، دو مسئله مهم فقهی وجود دارد؛ اینک آیا ذبیحه و صید اهل کتاب بر مسلمانان میتواند حلال باشد و اینکه در صورت مثبت بودن جواب شرط حلال بودن آن چیست؟ به هر روی برخی از مذاهب اسلامی، ذبیحه اهل کتاب را در صورتی که با شرایط مذکور در شرع اسلام و بردن نام خدا ذبح شده باشد، بر مسلمانان حلال میشمارند و برخی مطلقاً مسلمان بودن ذبح کننده را در ذبح حلال شرط میدانند. (1)
همچنین نزد برخی از مذاهب که مانند قول مشهور امامیه، قائل به نجاست اهل کتاب هستند، فراتر از مسئله ذبح، طیف وسیعی از خوراکیها که با مباشرت دست فراهم میشوند، به سبب متنجس بودن، نمیتوانند حلال باشند و از همین رو در تفاسیر شیعه، روایتی وجود دارد مبنی بر این که آن طعام اهل کتاب که بر مسلمانان حلال شمرده شده، گندم و اقسام دیگر از حبوبات است و این حلیت قابل تعمیم به اقسام دیگر خوراک نیست. (2)
با مقدمه نهادن این دادهها، اکنون در مروری بر ترجمههای فارسی، باید یادآور شد که اکثریت قاطعی از ترجمهها واژه طعام در آیه را به صورت مفهوم به مفهوم ترجمه کردهاند و به عنوان معادل در فارسی گاه از همان واژه طعام و گاه واژههای دیگر مانند خوراک، خوردنی وغذا بهره جستهاند. بسیاری از این مترجم با وجود تعلق به مذهب شیعه امامیه و با وجود اینکه ظاهر آیه برخلاف موضع فقهی امامیه، دلالت بر حلال بودن خوراک اهل کتاب به معنای عام آن دارد، از اینکه آیه را مفهوم به مفهوم ترجمه کنند ابایی نداشتهاند. تنها نمونههای انگشت شمار از ترجمههای فارسی مانند ترجمه سراج و یاسری را میتوان یافت که نتوانستهاند از این حساسیت فقهی چشم بپوشند؛ آنها در عین تعهد به متن و ترجمه مفهوم به مفهوم از واژه طعام، به عنوان توضیح تفسیری این نکته را به ترجمه خود افزودهاند که مقصود از طعام گندم و سایر حبوبات است.
آنچه در خصوص این آیه به نحو جدیتری در ترجمه مفهوم به مصداق دیده میشود، بازتاب دیدگاههای نزد مذاهب اهل سنت در خصوص ذبیحه و صید اهل کتاب است و بیشتر در ترجمههای کهن دیده میشود. از جمله باید به ترجمه نسفی اشاره کرد که ترجمهای مصداقی با زبانی کاملاً فقهی است و طعام حلال اهل کتاب را به مواردی (از ذبیحه و صید) بازگردانده که بر آن بسمالله گفته شده باشد:
نسفی: امروز حلال کرده شد بر شما خوشیها، و بسمل کردههای اهل کتاب حلال است بر شما و طعام شما حلال است مر ایشان را...
معنایی نزدیک به آن با تصریح به ذبیحه و صید و بدون اشاره به شرط بسمالله، در ترجمه کشفالاسرار دیده میشود:
کشف الاسرار: امروز حلال کردند شما را این پاکها از بهیمه انعام، کشته و صید اهل کتاب، شما را حلال است، و کشته و صید شما، ایشان را حلال است...
در برخی ترجمههای معاصر مانند ترجمه انصاری و طاهری هم ضمن ترجمه مفهومی واژه طعام به طعام یا غذا، داخل پرانتز واژه "ذبیحه" به عنوان توضیح مصداق افزوده شده است.
مثال دیگر برای ترجمه مفهوم به مصداق که در همین آیه اتفاق افتاده است، ترجمه مفهوم اهل کتاب به مصداق یهودیان و مسیحیان است که در مواردی مانند ترجمه عاملی دیده میشود:
عاملی: امروز آنچه پاکیزه است بر شما روا شد و هم خوردنیهای یهودیان و مسیحیان بر شما حلال است و خوردنیهای شما بر آنان حلال بود...
به هر روی باید دانست که ترجمههای مفهوم به مصداق، از حیث متعهد نبودن به متن مبدأ کاملاً قابل نقدند و بیشتر از سوی کسانی انجام شده، یا مورد تأیید قرار گرفته که انگیزهای فرقهای، در راستای تأکید و حمایت از موضع مذهبی خاص در عقاید یا فقه را دنبال کردهاند و بازگردان مضمون آیه به باور فرقهایشان بر تعهد به متن قرآن کریم اولویت داشته است.
پاکتچی، احمد، (1392)، ترجمهشناسی قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ دوم.
(وَ قُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ) (بقره / 35)
با وجود آنکه اغلب مترجمان، شجرهی در این آیه را به درخت ترجمه کردند، یعنی ترجمه مفهوم به مفهوم ارائه دادهاند، در مواردی محدود از ترجمهها عدول به مصداق دیده میشود. از جمله باید به ترجمه ناشناس از قرن دهم اشاره کرد که در ترجمهای آمیخته با تفسیر ضمن یاد کرد از مفهوم درخت به بیان مصادیق آن هم پرداخته است:
ترجمه قرن دهم: و گفتیم که ای آدم آرام گیر و میباش تو و جفت تو حوّاء در بهشت و میخورید از ثمار آن بهشت فراخ بیتنگی هر جایی که خواهید و نزدیک مشوید این درخت تاک را یا گندم پس باشید و گردید از جمله ستمکاران.
اما فراتر باید به برخی از ترجمههای فارسی اشاره کرد که یا مانند خواجوی به کلی از مفهوم درخت چشم پوشیده و صرفاً به ذکر مصداق بسنده کردهاند، یا مانند یاسری و سراج از ترکیب اضافی درخت گندم استفاده کردهاند:
خواجوی: و آدم را گفتیم تو و همسرت در این بهشت بیارامید و از هر چه که خواستید بفراخی بخورید و از این گندم مخورید که از ستمکاران [بخویش] خواهید بود. نزد برخی از مذاهب که مانند قول مشهور امامیه، قائل به نجاست اهل کتاب هستند، فراتر از مسئله ذبح، طیف وسیعی از خوراکیها که با مباشرت دست فراهم میشوند، به سبب متنجس بودن، نمیتوانند حلال باشند و از همین رو در تفاسیر شیعه، روایتی وجود دارد مبنی بر این که آن طعام اهل کتاب که بر مسلمانان حلال شمرده شده، گندم و اقسام دیگر از حبوبات است و این حلیت قابل تعمیم به اقسام دیگر خوراک نیست. یاسری: و گفتیم: ای آدم! تو و زنت (حواء) در بهشت بمانید و بخورید از اطعمه بهشت رایگان و بیزحمت هر جای بهشت که میخواهید بروید و هر چه میخواهید بخورید ولی نزدیک مشوید به این درخت گندم که اگر نزدیک این درخت رفتید و خوردید از ستمکاران به نفس خود باشید.
(الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعَامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَ لاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ) (مائده /5)
در این بخش از آیه که درباره طعام اهل کتاب و حلال بودن آن بر مسلمانان سخن گفته میشود، دو مسئله مهم فقهی وجود دارد؛ اینک آیا ذبیحه و صید اهل کتاب بر مسلمانان میتواند حلال باشد و اینکه در صورت مثبت بودن جواب شرط حلال بودن آن چیست؟ به هر روی برخی از مذاهب اسلامی، ذبیحه اهل کتاب را در صورتی که با شرایط مذکور در شرع اسلام و بردن نام خدا ذبح شده باشد، بر مسلمانان حلال میشمارند و برخی مطلقاً مسلمان بودن ذبح کننده را در ذبح حلال شرط میدانند. (1)
همچنین نزد برخی از مذاهب که مانند قول مشهور امامیه، قائل به نجاست اهل کتاب هستند، فراتر از مسئله ذبح، طیف وسیعی از خوراکیها که با مباشرت دست فراهم میشوند، به سبب متنجس بودن، نمیتوانند حلال باشند و از همین رو در تفاسیر شیعه، روایتی وجود دارد مبنی بر این که آن طعام اهل کتاب که بر مسلمانان حلال شمرده شده، گندم و اقسام دیگر از حبوبات است و این حلیت قابل تعمیم به اقسام دیگر خوراک نیست. (2)
با مقدمه نهادن این دادهها، اکنون در مروری بر ترجمههای فارسی، باید یادآور شد که اکثریت قاطعی از ترجمهها واژه طعام در آیه را به صورت مفهوم به مفهوم ترجمه کردهاند و به عنوان معادل در فارسی گاه از همان واژه طعام و گاه واژههای دیگر مانند خوراک، خوردنی وغذا بهره جستهاند. بسیاری از این مترجم با وجود تعلق به مذهب شیعه امامیه و با وجود اینکه ظاهر آیه برخلاف موضع فقهی امامیه، دلالت بر حلال بودن خوراک اهل کتاب به معنای عام آن دارد، از اینکه آیه را مفهوم به مفهوم ترجمه کنند ابایی نداشتهاند. تنها نمونههای انگشت شمار از ترجمههای فارسی مانند ترجمه سراج و یاسری را میتوان یافت که نتوانستهاند از این حساسیت فقهی چشم بپوشند؛ آنها در عین تعهد به متن و ترجمه مفهوم به مفهوم از واژه طعام، به عنوان توضیح تفسیری این نکته را به ترجمه خود افزودهاند که مقصود از طعام گندم و سایر حبوبات است.
آنچه در خصوص این آیه به نحو جدیتری در ترجمه مفهوم به مصداق دیده میشود، بازتاب دیدگاههای نزد مذاهب اهل سنت در خصوص ذبیحه و صید اهل کتاب است و بیشتر در ترجمههای کهن دیده میشود. از جمله باید به ترجمه نسفی اشاره کرد که ترجمهای مصداقی با زبانی کاملاً فقهی است و طعام حلال اهل کتاب را به مواردی (از ذبیحه و صید) بازگردانده که بر آن بسمالله گفته شده باشد:
نسفی: امروز حلال کرده شد بر شما خوشیها، و بسمل کردههای اهل کتاب حلال است بر شما و طعام شما حلال است مر ایشان را...
معنایی نزدیک به آن با تصریح به ذبیحه و صید و بدون اشاره به شرط بسمالله، در ترجمه کشفالاسرار دیده میشود:
کشف الاسرار: امروز حلال کردند شما را این پاکها از بهیمه انعام، کشته و صید اهل کتاب، شما را حلال است، و کشته و صید شما، ایشان را حلال است...
در برخی ترجمههای معاصر مانند ترجمه انصاری و طاهری هم ضمن ترجمه مفهومی واژه طعام به طعام یا غذا، داخل پرانتز واژه "ذبیحه" به عنوان توضیح مصداق افزوده شده است.
مثال دیگر برای ترجمه مفهوم به مصداق که در همین آیه اتفاق افتاده است، ترجمه مفهوم اهل کتاب به مصداق یهودیان و مسیحیان است که در مواردی مانند ترجمه عاملی دیده میشود:
عاملی: امروز آنچه پاکیزه است بر شما روا شد و هم خوردنیهای یهودیان و مسیحیان بر شما حلال است و خوردنیهای شما بر آنان حلال بود...
به هر روی باید دانست که ترجمههای مفهوم به مصداق، از حیث متعهد نبودن به متن مبدأ کاملاً قابل نقدند و بیشتر از سوی کسانی انجام شده، یا مورد تأیید قرار گرفته که انگیزهای فرقهای، در راستای تأکید و حمایت از موضع مذهبی خاص در عقاید یا فقه را دنبال کردهاند و بازگردان مضمون آیه به باور فرقهایشان بر تعهد به متن قرآن کریم اولویت داشته است.
پینوشتها:
1. طوسی، الخلاف، 1417، ج2 ص447-448، ج4 ص 406، ج6 ص 19.
2. عیاشی، التفسیر، ج1 ص 296.
پاکتچی، احمد، (1392)، ترجمهشناسی قرآن کریم، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}